Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-04@07:26:19 GMT

روایت یک شهرک‌نشین از رفتار نیروهای مقاومت با زنان و کودکان

تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۵۵۰۷۹

روایت یک شهرک‌نشین از رفتار نیروهای مقاومت با زنان و کودکان

‍‍‍‍‍‍

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارشی درباره نوع رفتار رزمندگان مقاومت فلسطین با شهرک‌نشینان منتشر کرد.

براساس گزارش امروز (سه‌شنبه) وبگاه «قدس»، «روتیم» شهرک‌نشین اهل کیبوتس «کفارغزه» در جنوب غرب اراضی اشغالی در مصاحبه با کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی لحظه ورود نیروهای مقاومت به خانه‌اش را این طور روایت می‌کند: «در زمان آغاز حمله، کودکانم خواب بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من وارد پناهگاه شدم تا در کنار آن‌ها باشم. درِ پناهگاه را بستم».

روتیم ادامه می‌دهد: «به آن‌ها گفتم بیرون خطرناک است و آدم‌های بد آنجا هستند. لحظاتی بعد، صدای ورود ناگهانی [نیروها] به خانه‌ام را شنیدم؛ شنیدم که دارند در خانه‌ام به زبان عربی صحبت می‌کنند. سعی کردم درِ پناهگاه را محکم هل دهم تا نتوانند وارد شوند».

او اضافه می‌کند: «اما ۶ نیروی [مقاومت] در خانه‌ام بودند. آن‌ها موفق شدند درِ پناهگاه را باز کنند. یک گلوله به درِ پناهگاه شلیک کردند. این گلوله فقط من را زخمی کرد و سپس به کمد اصابت کرد. نیروها وارد پناهگاه شدند و من به آن‌ها گفتم دو تا بچه اینجا هست! این اولین چیزی بود که به آن‌ها گفتم».

روتیم می‌افزاید: «این را به زبان انگلیسی به آن‌ها گفتم و آن‌ها لحظه‌ای ما را نگاه کردند و یکی از آن‌ها به زبان انگلیسی به ما گفت: نگران نباش. ما مسلمان هستیم و به شما آسیب نخواهیم رساند. از یک طرف با شنیدن این حرف‌ها غافلگیر شدم و از طرف دیگر استرسم کم شد».

 

 

او در ادامه می‌گوید: «من کنار بچه‌هایم نشستم و نیروهای [مقاومت] یک صندلی از اتاق غذاخوری آوردند. یکی از نیروهای مسلح تمام‌وقت در پناهگاه در کنار ما بود و بقیه در خانه دائم این طرف و آن طرف می‌رفتند. یکی از آن‌ها موزهای روی میز را دید و به من گفت: من می‌توانم یکی بردارم؟ (لبخند روتیم) گفتم: بله! می‌توانی یکی برداری».

روتیم روایت می‌کند: «پسر بزرگم کمی استرس داشت؛ اما دخترم خیلی تحت تاثیر قرار نگرفته بود و با تبلتش داشت بازی می‌کرد. آن سلاح‌ها خیلی بچه‌هایم را نترسانده بودند. اولش آن‌ها در کنار پناهگاه با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند؛ به زبان عربی صحبت می‌کردند. پسرم از من پرسید: یعنی دارند به عذرخواهی از ما فکر می‌کنند؟ (لبخند روتیم) من به پسرم گفتم: این طور به نظر نمی‌رسد».

او در پایان گفت: «حدود دو ساعت در خانه‌ام بودند و در آخر هم یکی از آن‌ها درِ پناهگاه را بست و همگی خارج شدند».

کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی همچنین تصاویری را از دیوار خانه‌ها بعد از ورود نیروهای مقاومت به آن‌ها منتشر کرده که روی آن‌ها نوشته شده: «قسام کودکان را نمی‌کشد».

پایان پیام/م

منبع: فارس

کلیدواژه: طوفان الاقصی نیروهای مقاومت آن ها گفتم خانه ام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۵۵۰۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دخترم عکس‌های شرم‌آوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمی‌‌توانم او را تحمل کنم!

زن میانسال که از حدود یک هفته قبل از دخترش اطلاعی نداشت، با دیدن دختر فراری خود در مرکز انتظامی لب به گلایه گشود و با بیان اینکه دیگر از رفتار‌ها و آبروریزی‌های دخترم خسته شده‌ام و می‌خواهم سرپرستی او را به شوهر سابقم بسپارم، درباره ماجرا‌های فرار دخترش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از فوت همسرم با مرد دیگری ازدواج کردم، اما با او سازگاری اخلاقی نداشتم به همین دلیل هم از شوهر دومم طلاق گرفتم تا خودم فرزندانم را تربیت کنم ولی با آنکه ۴ نفر از فرزندانم زندگی خوبی دارند، در تربیت آخرین دخترم عاجز مانده‌ام و او بلا‌هایی به سرم آورده است که دیگر تاب تحمل آنها را ندارم.

لادن وقتی وارد دبیرستان شد تحت تاثیر رفتار‌های ۲ نفر از دوستانش قرار گرفت و آداب معاشرت، گفتار و حتی پوشش او به کلی تغییر کرد به طوری که بدون حجاب بیرون می‌رفت و لباس‌های بسیار زننده‌ای می‌پوشید. من هم اگرچه از این رفتار‌ها زجر می‌کشیدم، اما به توصیه دخترانم زیاد سختگیری نمی‌کردم تا لادن لجبازی نکند و اوضاع بدتر نشود.

این ماجرا تا حدی پیش رفت که دیگر نمی‌توانستم دخترم را کنترل کنم. او بعد از دیپلم در یک داروخانه مشغول کار شد و به بهانه اضافه‌کاری تا نیمه‌های شب به خانه نمی‌آمد و گاهی نیز تا سپیده‌دم در منزل دوستانش به سر می‌برد. در همین روز‌ها بود که فهمیدم با پسری آشنا شده است و مدام از طریق فضای مجازی با او ارتباط دارد به گونه‌ای که حتی در مهمانی‌ها هم گوشی تلفن از دستش نمی‌افتاد.

در این شرایط با آن پسر جوان تماس گرفتم و به او گفتم بیش از ۲ سال است که با لادن ارتباط داری. حالا بیا و تکلیف او را مشخص کن. فرزین هم که فقط برای هوسرانی با دخترم دوست شده بود، وقتی این جملات را شنید، خیلی راحت گفت: من در کیش هستم و هیچ علاقه‌ای هم به دختر شما ندارم، لطفا مزاحم نشوید!

این شکست عاطفی موجب شد دخترم نسنجیده ما را مقصر این شکست عشقی بداند، در حالی که آن پسر فقط با چرب‌زبانی به دنبال هوسرانی بود. بعد از این ماجرا روزی لادن با یک سگ پشمالو وارد خانه شد و ادعا کرد می‌خواهد آن سگ را در خانه نگهداری کند. این رفتار او موجب شد دخترانم و بستگان نزدیکم با ما قطع رابطه کنند چراکه آنها نمی‌توانستند با این فرهنگ زندگی کنند.

من مجبور بودم با رفتار‌های دخترم کنار بیایم، اما کار به جایی رسید که پای او به خانه مجردی ۲ نفر از دوستانش باز شد که هیچ قید و بند اخلاقی نداشتند و عامل بدبختی لادن شدند. یکی از همین دوستانش از او خواسته بود عکس‌های بسیار زننده و شرم‌آوری از خودش بگیرد و آنها را در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. آنها آنقدر از زیبایی‌های ظاهری دخترم تعریف و تمجید کرده بودند که او هم تحت تاثیر همین حرف‌ها چنین رفتار زشتی را مرتکب شد و این تصاویر را در فضای مجازی منتشر کرد.

از آن روز به بعد هیچ‌کدام از اطرافیانم به خاطر این رسوایی و آبروریزی به خانه ما نیامدند و از شدت شرم حتی لادن را جزء فامیل خودشان نمی‌دانستند. اکنون نیز حدود یک هفته است از منزل فرار کرده و من هیچ اطلاعی از او نداشتم تا اینکه از کلانتری تماس گرفتند و من او را در اینجا دیدم.

با توجه به حساسیت این پرونده، مشاوره‌های روانشناختی توسط کارشناسان اجتماعی در حالی با راهنمایی‌های سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز شد که دختر ۲۰ ساله در جریان عواقب فرار از منزل و سرنوشت دخترانی قرار گرفت که پس از فرار به دام باند‌های تبهکاری و فساد افتاده‌اند و آینده خود را نابود کرده‌اند.

منبع: خراسان

tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • یورش گسترده اسرائیل به طولکرم و درگیری با مقاومت فلسطین
  • مقابله مقاومت با یورش نیروهای اشغالگر در شمال کرانه باختری
  • (عکس) حمایت بازیکن استقلال از زنان پرسپولیسی
  • آیا فرشتگان می توانند کاری غیر از عبادت را در پیش گیرند؟
  • روایت مهر از شهرک چوبی امامزاده ابراهیم(ع) شفت
  • حمایت بازیکن استقلال از زنان پرسپولیسی؛ احترام واجب است! + عکس
  • ۴۰۰ سال پیش شغل اصلی مردم دربند خرید و فروش برده بود!
  • باشگاه پرسپولیس: رفتار زشت تماشاگران سپاهان نسبت به زنان پرسپولیسی را پیگیری می‌کنیم
  • دخترم عکس‌های شرم‌آوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمی‌‌توانم او را تحمل کنم!
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان